مدح و شهادت عون و محمد بن عبدالله ( فرزندان حضرت زینب سلام الله علیها)
جان به کف مست طواف قبلۀ مادر شدند نعـرۀ یـاهـو به لب آئـیـنـۀ حـیدر شدند بوی عطر فاطمه در خیمهها پیچیده شد در تـجـلی آیه آیه یـاس پیـغـمـبر شـدند از لب دریای وحدت آب حق نوشیدهاند غرق ذات بیمثال حضرت داور شدند لا فتی الا علی بر لب شعار شیرهاست تیغ کج در کف شبیه ساقی کوثر شدند میمنه تا میسره از تیغ آنها خونی است یکتنه خون خدا را یاور و لشگر شدند سنگباران رسم کوفیهای بیغیرت شده از هجوم سنگ و تیر و نیزهها پرپر شدند تن میان خاک و خون و سر به روی نیزهها پای دلبر جای دل سر داده و بیسر شدند پیکر شیران زمین افتاد و مادر غرق آه کرکسان آمادۀ غارت گری در قـتـلگاه ارباً اربا، تشنه لب، از خون دل صورت خضاب سایـبان پیـکـر آنها نـشـد جـز آفـتـاب شاخههای یاس و نعل اسب کوفیها کجا؟ یاسهای زینب و مهمان شدن بر نیزهها پیکـر آنها به روی یک عبا آمد حرم سر جـدا و پیـکـر آنها جـدا آمد حـرم تا برادر را خجل دید و شکسته درحرم از درون خیمه بیرون سر نیاورد از کرم معنی تام خودش را عشق اینجا دید و بس کی بفهمد عشق زینب را دل هر خار و خس |